اخرین اخبار و تازه های رشته زیست شناسی و منابع علمی ISI
مقاله ترجمه شده زیست شناسی 2018
نوشته شده توسط فرزانع طهماسبی در ساعت 21:23

 

چکیده
انباشت مواد خشک وسطوح اُکسین در دانه های در حال رشدژنوتیپ های متنوع گندم دوروم شاملHD4713،HD4530وpow233میباشد.وزن خشک دانه وسطوح ایندولیل_۳_استیک اسید(IAA)درده سنبله لیبل گذاری شده تعیین می شودکه پنج بارتحت نمونه برداری قرارگرفت که در فاصله ی هفت روزه که ازروزهفتم بعد از گرده افشانی(DAA)تا۳۵اُمین روزبعد از گرده افشانی شروع می شود.عملکرد دانه،تعداددانه درهرسنبله،وزن۱۰۰۰دانه وشاحض برداشت(HI)دربلوغ ارزیابی می شود.میزان نرخ رشد دانه درطول۷اُمین تا۲۸اُمینDAAبالامی باشد،درحالیکهIAAبه سرعت افزایش می یابد(۷اُمین روزتا۲۱اُمین روز)ژنوتیپ جدیدHD4713باحداکثرمقدارIAA،حداکثرمقدارIAA،حداکثرسطوحGGRعملکرددانه،تعداددانه درهرسنبله،وزن۱۰۰۰دانه وHIراتولید می کند.این نتایج بیان میکند که سطحIAA،عاملی مهم درانباشت موادخشک انه درژنوتیپ های متفاوت است.بعلاوه،بهبودوزن دانه از طریق افزایش سطحIAAدانه ها،بخصوص درمرحله پرکردن اول تامتوسط یا ازطریق اصلاح ومدیریت محصولات زارعی امکان پذیرمی باشد.
کلمات کلیدی:نرخ رشد دانه،IAA،رشددانه،گندوم دوروم

————————

عنوان اصلی مقاله : Dry Matter Accumulation and Auxin Levels Within Developing Grains of Different Durum Wheat Genotypes

ترجمه فارسی عنوان :انباشت مواد خشک و سطوح اُکسین دردانه در حال رشد ژنوتیپ های متفاوت گندم دوروم

تعداد صفحات انگلیسی: ۵ صفحه

تعداد صفحات ترجمه : ۹صفحه

برای دانلود رایگان اصل مقاله و خرید ترجمه اینجا کلیک کنید



:: موضوعات مرتبط: مقالات ترجمه شده زیست ، ،
:: برچسب‌ها: نرخ رشد دانه،IAA،رشددانه،گندوم دوروم,
مقاله ترجمه شده زیست - 2018
نوشته شده توسط فرزانع طهماسبی در ساعت 21:21

 

چکیده

الگوهای میزان بارندگی وزن خشک دانه هاکه دربخش های متفاوت سنبله یاموقعیت های موجود درسنبلچه توسعه داده می شود درسه واریته گندم ازجمله۱۵۴-PBW ،۳۴۳-PBW و۱۳۸-PBW درفاصله ی زمان های متنوع بررسی می شود.انباشت ماده خشک دانه های تکی درسنبله/سنبلچه درده سنبله لیبل گذاری شده که چهارباردرفاصله هفت روز نمونه برداری شدند ازروزهفتم بعدازگرده افشانی تا۲۸ اُمین روزبعدازگرده افشانی ، شروع می شود.سنبله هابه سه موقعیت دانه ازجمله مناطق مبدائی ،میانی وانتهایی تقسیم می شوند وبه دونوع دانه درهرسنبلچه تقسیم می شوندکه شامل نوع قاعده ای ورأسی می باشدناهمخوانی بین دانه های بزرگتر وکوچک تردربخشهای متفاوت سنبله در۷ اُمین روز بعدازگرده افشانی درمقایسه باسایرمراحل نمونه برداری ،بیشینه می باشد.دودانه بزرگ درهرسنبلچه بطورمعناداری در مقایسه بادانه های کوچک تا ۴و۸ درصد برای۱۵۴-PBW ،۱۵تا۲۶ درصد برای ۳۴۳PBW و۱۰تا۱۸ درصد برای ۱۳۸-PBW سنگین تراست.

کلمات کلیدی: الگوی پرکردن دانه ،سنبله ،سنبلچه ،گندم نان

————————

عنوان اصلی مقاله : Dry Matter Accumulation Within Developing Grains of Different Wheat Genotypes

ترجمه فارسی عنوان : انباشت ماده خشک دردانه های درحال رشد ژنوتیپ های متفاوت گندم

تعداد صفحات انگلیسی: ۴ صفحه

تعداد صفحات ترجمه : ۷ صفحه

برای دانلود رایگان اصل مقاله و خرید ترجمه اینجا کلیک کنید

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات ترجمه شده زیست ، ،
:: برچسب‌ها: الگوی پرکردن دانه ،سنبله ،سنبلچه ،گندم نان,
خبر سومین همایش تاخوردگی و پایداری پروتئین
نوشته شده توسط فرزانع طهماسبی در ساعت 9:41

سومین همایش IASBS  در علوم زیستی "تاخوردگی و پایداری پروتئین"
زمان برگزاری همایش:   11 و 12  آبان 1396
مکان: دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، دانشکده علوم زیستی

  •  Aug, 23-2017:         Start of Abstract Submission and Registration
  • 02 Oct, 02-2017:          Deadline for Abstract Submission and Registration
  • 22 Oct, 22-2017:          Notification of Acceptance
  • 28 Oct, 28-2017:          Deadline for payment and registration approval

برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت https://iasbs.ac.ir/seminar/bio/biosymp/2017/ مراجعه کنید.



:: موضوعات مرتبط: اخبار مهندسی زیست، ،
:: برچسب‌ها: خبر سومین همایش تاخوردگی و پایداری پروتئین,
كاربرد نانوتكنولوژي در پزشكي
نوشته شده توسط فرزانع طهماسبی در ساعت 9:40

دستاوردهاي تكنولوژي در اندازه نانو، دريچه اميد بخش جديدي را در علوم زيستي و پزشكي باز نموده است. همچنان كه همه پيشرفت هاي علوم و تكنولوژي كه در حوزه هاي صنعتي، نظامي، كشاورزي، مخابرات وغيره صورت مي گيردنهايتا" راه خود را در علوم پزشكي باز مي كند، نانو تكنولوژي هم، چنان به مرحله كاربرد رسيده تا امروزه بتواند راهگشاي بسياري از مسائل و مشكلات لاينحل در تشخيص و درمان پزشكي بشود. در علوم زيست پزشكي، بحث پيرامون پيشگيري موثر، تشخيص صحيح وزود هنگام، وبالاخره درمان موثر وسرنوشت ساز است.

 

يك باكتري مغناطيسي مي تواند در امتداد ميدان مغناطيسي زمين قرار گيرد و مطابق با آن بالا يا پايين برود تا مقصد مورد نظرش را پيدا كند. 

در سال 1966 فيلمي تخيلي با عنوان «سفر دريايي شگفت انگيز» اهالي سينما را به ديدن نمايشي جسورانه از كاربرد نانوتكنولوژي در پزشكي ميهمان كرد. گروهي از پزشكان جسور و زيردريايي پيشرفته شان با شيوه اي اسرارآميز به قدري كوچك شدند كه مي توانستند در جريان خون بيمار سير كنند و لخته خوني را در مغزش از بين ببرند كه زندگي او را تهديد مي كرد. با گذشت 36 سال از آن زمان، براي ساختن وسايل پيچيده حتي در مقياس هاي كوچك تر گام هاي بلندي برداشته شده است. اين امر باعث شده برخي افراد باور كنند كه چنين دخالت هايي در پزشكي امكان پذير است و روبات هاي بسيار ريز قادر خواهند بود در رگ هاي هر كسي سفر كنند. 

همه جانداران از سلول هاي ريزي تشكيل شده اند كه خود آنها نيز از واحدهاي ساختماني كوچك تر در حد نانومتر (يك ميلياردم متر) نظير پروتئين ها، ليپيدها و اسيدهاي نوكلئيك تشكيل شده اند. از اين رو، شايد بتوان گفت كه نانوتكنولوژي به نحوي در عرصه هاي مختلف زيست شناسي حضور دارد. اما اصطلاح قراردادي «نانوتكنولوژي» به طور معمول براي تركيبات مصنوعي استفاده مي شود كه از نيمه رساناها، فلزات، پلاستيك ها يا شيشه ساخته شده اند. نانوتكنولوژي از ساختارهايي غيرآلي بهره مي گيرد كه از بلورهاي بسيار ريزي در حد نانومتر تشكيل شده اند و كاربردهاي وسيعي در زمينه تحقيقات پزشكي، رساندن داروها به سلول ها، تشخيص بيماري ها و شايد هم درمان آنها پيدا كرده اند. 

در برخي محافل نگراني هاي شديدي در مورد جنبه منفي اين فناوري به وجود آمده است؛ آيا اين نانوماشين ها نمي توانند از كنترل خارج شده و كل جهان زنده را نابود كنند؟ 

با وجود اين به نظر مي رسد فوايد اين فناوري بيش از آن چيزي باشد كه تصور مي رود. براي مثال، مي توان با بهره گيري از نانوتكنولوژي وسايل آزمايشگاهي جديدي ساخت و از آنها در كشف داروهاي جديد و تشخيص ژن هاي فعال تحت شرايط گوناگون در سلول ها، استفاده كرد. به علاوه، نانوابزارها مي توانند در تشخيص سريع بيماري ها و نقص هاي ژنتيكي نقش ايفا كنند. 

طبيعت نمونه زيبايي از سودمندي بلورهاي غيرآلي را در دنياي جانداران ارائه مي كند. باكتري هاي مغناطيسي، جانداراني هستند كه تحت تاثير ميدان مغناطيسي زمين قرار مي گيرند. اين باكتري ها فقط در عمق خاصي از آب يا گل ولاي كف آن رشد مي كنند. اكسيژن در بالاي اين عمق بيش از حد مورد نياز و در پايين آن بيش از حد كم است. باكتري اي كه از اين سطح خارج مي شود بايد توانايي شنا كردن و برگشت به اين سطح را داشته باشد. از اين رو، اين باكتري ها مانند بسياري از خويشاوندان خود براي جابه جا شدن از يك دم شلاق مانند استفاده مي كنند. درون اين باكتري ها زنجيره اي با حدود 20 بلور مغناطيسي وجود دارد كه هر كدام بين 35 تا 120 نانومتر قطر دارند. اين بلورها در مجموع يك قطب نماي كوچك را تشكيل مي دهند. يك باكتري مغناطيسي مي تواند در امتداد ميدان مغناطيسي زمين قرار گيرد و مطابق با آن بالا يا پايين برود تا مقصد مورد نظرش را پيدا كند. 

اين قطب نما اعجاز مهندسي طبيعت در مقياس نانو است. اندازه بلورها نيز مهم است. هر چه ذره مغناطيسي بزرگ تر باشد، خاصيت مغناطيسي اش مدت بيشتري حفظ مي شود. اما اگر اين ذره بيش از حد بزرگ شود خود به خود به دو بخش مغناطيسي مجزا تقسيم مي شود كه خاصيت مغناطيسي آنها در جهت عكس يكديگرند. چنين بلوري خاصيت مغناطيسي كمي دارد و نمي تواند عقربه كارآمدي براي قطب نما باشد. باكتري هاي مغناطيسي قطب نماهاي خود را فقط از بلورهايي با اندازه مناسب مي سازند تا از آنها براي بقاي خود استفاده كنند. جالب است كه وقتي انسان براي ذخيره اطلاعات روي ديسك سخت محيط هايي را طراحي مي كند دقيقاً از اين راهكار باكتري ها پيروي مي كند و از بلورهاي مغناطيسي در حد نانو و با اندازه اي مناسب استفاده مي كند تا هم پايدار باشند و هم كارآمد. 

محققان در تلاش هستند تا از ذرات مغناطيسي در مقياس نانو براي تشخيص عوامل بيماري زا استفاده كنند. روش اين محققان نيز مانند بسياري از مهارت هايي كه امروزه به كار مي رود به آنتي بادي هاي مناسبي نياز دارد كه به اين عوامل متصل مي شوند. ذرات مغناطيسي مانند برچسب به مولكول هاي آنتي بادي متصل مي شوند. اگر در يك نمونه، عامل بيماري زاي خاصي مانند ويروس مولد ايدز مد نظر باشد، آنتي بادي هاي ويژه اين ويروس كه خود به ذرات مغناطيسي متصل هستند به آنها مي چسبند. براي جدا كردن آنتي بادي هاي متصل نشده، نمونه را شست وشو مي دهند. اگر ويروس ايدز در نمونه وجود داشته باشد، ذرات مغناطيسي آنتي بادي هاي متصل شده به ويروس، ميدان هاي مغناطيسي توليد مي كنند كه توسط دستگاه حساسي تشخيص داده مي شود. حساسيت اين مهارت آزمايشگاهي از روش هاي استاندارد موجود بهتر است و به زودي اصلاحات پيش بيني شده، حساسيت را تا چند صد برابر تقويت خواهد كرد. 

دنياي پيشرفته الكترونيك پر از مواد پخش كننده نور است. براي نمونه هر CDخوان، CD را با استفاده از نوري مي خواند كه از يك ديود ليزري مي آيد. اين ديود از يك نيمه رساناي غيرآلي ساخته شده است. هر تصوير، قسمت كوچكي از يك CD به اندازه يك مولكول پروتئين (در حد نانومتر) را مي كند. در نتيجه اين عمل يك نانو بلور نيمه رسانا يا به اصطلاح تجاري يك «نقطه كوانتومي» ايجاد مي شود. 

فيزيكداناني كه براي اولين بار در دهه 1960 نقاط كوانتومي را مطالعه مي كردند معتقد بودند كه اين نقاط در ساخت وسايل الكترونيكي جديد و وسايل ديد استفاده خواهند شد. تعداد انگشت شماري از اين محققان ابراز مي كردند كه از اين يافته ها مي توان براي تشخيص بيماري يا كشف داروهاي جديد كمك گرفت و هيچ كدام از آنان حتي در خواب هم نمي ديدند كه اولين كاربردهاي نقاط كوانتومي در زيست شناسي و پزشكي باشد. 

نقاط كوانتومي قابليت هاي زيادي دارند و در موارد مختلفي مورد استفاده قرار مي گيرند. يكي از كاربردهاي اين نقاط نيمه رسانا در تشخيص تركيبات ژنتيكي نمونه هاي زيستي است. اخيراً برخي محققان روش مبتكرانه اي را به كار بردند تا وجود يك توالي ژنتيكي خاص را در يك نمونه تشخيص دهند. آنان در طرح خود از ذرات طلاي 13 نانومتري استفاده كردند كه با DNA (ماده ژنتيكي) تزئين شده بود. اين محققان در روش ابتكاري خود از دو دسته ذره طلا استفاده كردند. يك دسته، حامل DNA بود كه به نصف توالي هدف متصل مي شد و DNA متصل به دسته ديگر به نصف ديگر آن متصل مي شد. DNA هدفي كه توالي آن كامل باشد به راحتي به هر دو نوع ذره متصل مي شود و به اين ترتيب دو ذره به يكديگر مربوط مي شوند. از آنجا كه به هر ذره چندين DNA متصل است، ذرات حامل DNA هدف مي توانند چندين ذره را به يكديگر بچسبانند. وقتي اين ذرات طلا تجمع مي يابند خصوصياتي كه باعث تشخيص آنها مي شود به مقدار چشم گيري تغيير مي كند و رنگ نمونه از قرمز به آبي تبديل مي شود. چون كه نتيجه اين آزمايش بدون هيچ وسيله اي قابل مشاهده است مي توان آن را براي آزمايش DNA در خانه نيز به كار برد. 

هيچ بحثي از نانوتكنولوژي بدون توجه به يكي از ظريف ترين وسايل در علوم امروزي يعني ميكروسكوپ اتمي كامل نمي شود. روش اين وسيله براي جست وجوي مواد مانند گرامافون است. گرامافون، سوزن نوك تيزي دارد كه با كشيده شدن آن روي يك صفحه، شيارهاي روي آن خوانده مي شود. سوزن ميكروسكوپ اتمي بسيار ظريف تر از سوزن گرامافون است به نحوي كه مي تواند ساختارهاي بسيار كوچك تر را حس كند. متاسفانه، ساختن سوزن هايي كه هم ظريف باشند و هم محكم، بسيار مشكل است. محققان با استفاده از نانو لوله هاي باريك از جنس كربن كه به نوك ميكروسكوپ متصل مي شود اين مشكل را حل كردند. با اين كار امكان رديابي نمونه هايي با اندازه فقط چند نانومتر فراهم شد. به اين ترتيب، براي كشف مولكول هاي زنده پيچيده و برهم كنش هايشان وسيله اي با قدرت تفكيك بسيار بالا در اختيار محققان قرار گرفت. 

اين مثال و مثال هاي قبل نشان مي دهند كه ارتباط بين نانوتكنولوژي و پزشكي اغلب غيرمستقيم است به نحوي كه بسياري از كارهاي انجام شده، در زمينه ساخت يا بهبود ابزارهاي تحقيقاتي يا كمك به كارهاي تشخيصي است. اما در برخي موارد، نانوتكنولوژي مي تواند در درمان بيماري ها نيز مفيد باشد. براي مثال مي توان داروها را درون بسته هايي در حد نانومتر قرار داد و آزاد شدن آنها را با روش هاي پيچيده تحت كنترل در آورد. يكي از نانوساختارهايي كه براي ارسال دارو يا مولكول هايي مانند DNA به بافت هاي هدف ساخته شده، «دندريمر»ها هستند. اين مولكول هاي آلي مصنوعي با ساختارهاي پيچيده براي اولين بار توسط «دونالد توماليا» ساخته شدند. اگر شاخه هاي درختي را در يك توپ اسفنجي فرو ببريد به نحوي كه در جهت هاي مختلف قرار گيرند مي توان شكلي شبيه يك مولكول دندريمر را ايجاد كرد. دندريمرها مولكول هايي كروي و شاخه شاخه هستند كه اندازه اي در حدود يك مولكول پروتئين دارند. دندريمرها مانند درختان پرشاخه و برگ داراي فضاهاي خالي هستند، يعني تعداد زيادي حفرات سطحي دارند. 

دندريمرها را مي توان طوري ساخت كه فضاهايي با اندازه هاي مختلف داشته باشند. اين فضاها فقط براي نگه داشتن عوامل درماني هستند. دندريمرها بسيار انعطاف پذير و قابل تنظيم اند. همچنين آنها را مي توان طوري ساخت كه فقط در حضور مولكول هاي محرك مناسب، خود به خود باد كنند و محتويات خود را بيرون بريزند. اين قابليت اجازه مي دهد تا دندريمرهاي اختصاصي بسازيم تا بار دارويي خود را فقط در بافت ها يا اندام هايي آزاد كنند كه نياز به درمان دارند. دندريمرها مي توانند براي انتقال DNA به سلول ها جهت ژن درماني نيز ساخته شوند. اين شيوه نسبت به روش اصلي ژن درماني يعني استفاده از ويروس هاي تغيير ژنتيكي يافته بسيار ايمن تر هستند. 

همچنين محققان ذراتي به نام نانوپوسته ساخته اند كه از جنس شيشه پوشيده شده با طلا هستند. اين نانوپوسته ها مي توانند به صورتي ساخته شوند تا طول موج خاصي را جذب كنند. اما از آنجا كه طول موج هاي مادون قرمز به راحتي تا چند سانتي متر از بافت نفوذ مي كنند، نانوپوسته هايي كه انرژي نوراني را در نزديكي اين طول موج جذب مي كنند بسيار مورد توجه قرار گرفته اند. بنابراين، نانوپوسته هايي كه به بدن تزريق مي شوند مي توانند از بيرون با استفاده از منبع مادون قرمز قوي گرما داده شوند. چنين نانوپوسته هايي را مي توان به كپسول هايي از جنس پليمر حساس به گرما متصل كرد. اين كپسول ها محتويات خود را فقط زماني آزاد مي كنند كه گرماي نانوپوسته متصل به آن باعث تغيير شكلش شود. 

يكي از كاربردهاي شگرف اين نانوپوسته ها در درمان سرطان است. مي توان نانوپوسته هاي پوشيده شده با طلا را به آنتي بادي هايي متصل كرد كه به طور اختصاصي به سلول هاي سرطاني متصل مي شوند. از لحاظ نظري اگر نانوپوسته ها به مقدار كافي گرم شوند مي توانند فقط سلول هاي سرطاني را از بين ببرند و به بافت هاي سالم آسيب نرسانند. البته مشكل است بدانيم آيا نانوپوسته ها در نهايت به تعهد خود عمل مي كنند يا نه. اين موضوع براي هزاران وسيله ريز ديگري نيز مطرح است كه براي كاربرد در پزشكي ساخته شده اند. 

محققان از نانوتكنولوژي در ساخت پايه هاي مصنوعي براي ايجاد بافت ها و اندام هاي مختلف نيز استفاده كرده اند. محققي به نام «ساموئل استوپ» روش نويني ابداع كرده است كه در آن سلول هاي استخواني را روي يك پايه مصنوعي رشد مي دهد. اين محقق از مولكول هاي مصنوعي استفاده كرده است كه با رشته هايي تركيب مي شوند كه اين رشته ها براي چسباندن به سلول هاي استخواني تمايل بالايي دارند. اين پايه هاي مصنوعي مي توانند فعاليت سلول ها را هدايت كنند و حتي مي توانند رشد آنها را كنترل كنند. محققان اميدوارند سرانجام بتوانند روش هايي بيابند تا نه فقط استخوان، غضروف و پوست بلكه اندام هاي پيچيده تر را با استفاده از پايه هاي مصنوعي بازسازي كنند. 

به نظر مي رسد برخي از اهدافي كه امروزه در حال تحقق هستند در آينده اي نزديك توسط پزشكان به كار گرفته شوند. جايگزيني قلب، كليه يا كبد با استفاده از پايه هاي مصنوعي شايد با فناوري كه در فيلم سفر دريايي شگفت انگيز نشان داده شد، متناسب نباشد اما اين تصور كه چنين درمان هايي در آينده اي نه چندان دور به واقعيت بپيوندند بسيار هيجان انگيز است. حتي هيجان انگيزتر اينكه اميد است محققان بتوانند با تقليد از فرآيندهاي طبيعي زيست شناختي، واحدهايي در مقياس نانو توليد كنند و از آنها در ساخت ساختارهاي بزرگ تر بهره گيرند. چنين ساختارهايي در نهايت مي توانند براي ترميم بافت هاي آسيب ديده و درمان بسياري از بيماري ها به كار روند. 

منبع :www.hamshahri.org

 

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار مهندسی زیست، ،
:: برچسب‌ها: كاربرد نانوتكنولوژي در پزشكي,
هیپوفیز از نظر آناتومی و بافت شناسی و عملکرد
نوشته شده توسط فرزانع طهماسبی در ساعت 9:38

 هیپوفیز، غده‌ای است به اندازه فندق و در حفره زین ترکی که حفره‌ای استخوانی در قاعده مغز در قدام دیافراگم زین قرار دارد. وزن غده هیپوفیز حدود 600 میلی‌گرم می‌باشد.

 

از نظر آناتومی و عملکردی، این غده دو لوب مشخص قدامی و خلفی دارد. زین با ساختمان‌های عصبی و عروقی شامل سینوس‌های کاورنو، اعصاب جمجمه‌ای و کیاسمای بینایی مجاورت دارد. سلول‌های عصبی هیپوتالاموس، هورمون‌های ویژه آزادکننده و مهارکننده‌ای می‌سازند که به‌طور مستقیم به داخل عروق پورت ساقه هیپوفیز ترشح می‌شوند. خون‌رسانی غده هیپوفیز از شریان‌های فوقانی و تحتانی هیپوفیزی تأمین می‌شود. اپی‌تلیوم سقف حلق جنین به سمت بالا کشیده ‌شده و ارتباط خود را با دهان قطع می‌کند و با بخشی از دیانسفال یا مغز واسطه‌ای، در غلاف واحدی قرار گرفته و غده هیپوفیز را می‌سازند. به همین دلیل هیپوفیز دارای دو بخش است:

 ·        بخش قدامی که بزرگتر بوده و ساختمان غده‌ای دارد که آدنو هیپوفیز نامیده می‌شود.

 ·        بخش خلفی که به هیپوتالاموس مربوط است و نورو هیپوفیزنامیده می‌شود.

   بین این دو قسمت، بخش کوچک و نسبتا بی‌عروقی به نام بخش میانی قرار دارد که در انسان تقریبا وجود ندارد ولی در حیوانات پست، بزرگ‌تر و فعال‌تر می‌باشد. منشأ جنینی این دو قسمت غده هیپوفیز، متفاوت است. هیپوفیز قدامی از کیسه راتکه، که یک تورفتگی جنینی اپی‌تلیوم حلقی، نشان‌دهنده ماهیت اپی‌تلیوئیدی این سلول‌ها است و خاستگاه هیپوفیز خلفی از بافت عصبی نشان‌دهنده وجود تعداد زیادی سلول‌های گلیال در این غده است.هیپوفیز توسط ساقه‌ای به کف بطن سوم متصل است. سیستم وریدی هیپوفیز، سیستم باب است. باب به نوعی گردش خون وریدی گفته می‌شود که دو بار از مویرگ‌ها عبور می‌کند و به نظر می‌رسد که خون وریدی هیپوفیز قبل از ورود به جریان عمومی خون از هیپوتالاموس عبور می‌کند و همین امر، ارتباط نزدیک هیپوفیز با دستگاه خودمختار به‌ویژه سمپاتیک را نشان می‌دهد.

  ساختمان بافت هیپوفیز پیشین(آدنو هیپوفیز)

   هیپوفیز پیشین، دارای سه نوع سلول ترشحی به نام‌های اسیدوفیل، بازوفیل و کروموفوب می‌باشد. گروه اول با رنگ‌های اسیدی مانند ائوزین رنگ می‌گیرند. گروه دوم رنگ‌های قلیایی را به خود جذب می‌کنند و کروموفوب‌ها هیچکدام از این دو نوع رنگ را به خود نمی‌گیرند. سلول‌های اسیدوفیل، هورمون‌های رشد و پرولاکتین را می‌سازند. سلول‌های بازوفیل، سازنده هورمون‌های محرک فولیکولی(FSH)، لوتئینی(LH)، تیروئید و بخش قشر غدد فوق‌کلیوی هستند.

  غده هیپوفیز و هیپوتالاموس{نحوه کنترل ترشح هورمون}

 هورمون های هیپوفیز به صورت ضربانی ترشح می شوند.که نمایانگر تحریک متناوب هیپوفیز با فاکتورهای آزاد کننده هیپوتالاموس است.هر یک از این هورمون های هیپوفیزی پاسخ های خاصی را در غدد محیطی هدف باعث می شوند . در مقابل هورمون های غدد محیطی به طور پسخوراند کنترلی را در سطح هیپوتالاموس و هیپوفیز اعمال میکنند تا عملکرد هیپوفیز تعدیل گردد.

 معرفی pomc

POMC  یک پروتئین پیش ساز شامل 285 اسیدآمینه است که توسط یک ژن واحد ساخته می شود.پس از ساخت این پروهورمون تحت تاثیر آنزیم ها شکسته شده و تغییرات مناسب بر اثر گلیکوزیلاسیون،استیلاسیون و فسفریلاسیون در آن حاصل می شود و هورمون های ACTH ،β-LPH و α-MSH ایجاد می گردند.

محصول نهایی تشکیل شده از proopiomelanocortinدر هیپوفیز میانی عمدتا MSHα و مقداری MSHβ است. به این صورت که از شکستن proopiomelanocortinدو محصول عمده به نام های adernocorticotrophin hormone (ACTH) و  β-lipotrophin hormone حاصل می شود. و از این دو محصول در هیپوفیز میانی MSHα و MSHβ (هورمون محرّك ملاتونين) تولید میشود، ملاتونين كه از غدة پينه آل ترشّح مي شود باعث تغيير رنگ جانور مي شود. تاثیر این دو هورمون روی سلول های ملانوسیت پستانداران است. البته در حیوانات پست تر که دارای سلول های ملانوفور به جای ملانوسیت هستند، به علت گسترش بیشترهیپوفیز میانی، میزان تولید MSH بالاتر از پستانداران است. لذا در این موجودات تنوع رنگی بیشتری نسبت به پستانداران مشاهده می شود. . به طور مثال اين هورمون باعث مي شود راسوها در فصل زمستان رنگ سفيد و در تابستان رنگ تيره داشته باشند. رنگيزه ملانين در مو و نيز در سلولهاي ملانوسيت پوست از آمينو اسيد تيروزين ساخته مي شود. زماني كه اين رنگيزه در سلولهاي ملانوسيت تجمّع مي يابد رنگ پوست روشن و زماني كه پخش مي شود باعث تيره شدن پوست مي شود. ملاتونين باعث پخش اين رنگيزه ها در پوست و تيره شدن رنگ پوست مي شود.

 

ترکیبات دیگری نیز در این گروه جای دارند که به صورت واسطه های عصبی یا مواد تنظیم کننده عصبی مانند اندورفین ها عمل می کنند.

اندورفین ها ׃بتا اندورفین شامل 31اسی آمینه انتهای کربوکسیل β-LPHاست.آلفا و گاما اندورفین ترکیب تغییر یافته از بتا اندورفین هستند که به ترتیب با جدا شدن 15و14اسید آمینه از انتهای کربوکسیل مولکولی بتا-اندورفین به دست می آیند.این پپتید ها در غده هیپوفیز وجود دارند اما در این غده به صورت استیله بوده و احتمالا غیر فعال است . در جایگاه های دیگر این ترکیبات تغییر کرده و به این ترتیب احتمالا به صورت واسطه هلی عصبی یا تنظیم کننده های عصبی عمل می کنند .اندورفین ها در سیستم عصبی مرکزی به گیرنده های مشترکی با ترکیبات مخدر مرفینی اتصال می یابند و احتمالا در کنترل درونی درک درد نقشی به عهده دارند . قدرت ضد دردی این ترکیبات نسبت به مرفین بیشتر است . توالی مربوط به انکفالین نیز در ساختمان pomcوجود دارد اما قبل از آن اسیدها ی آمینه دی بازیک وجود نداشته و احتمالا این توالی تجزیه نشده یا بیان نمی شود.

β-LPH:این پپتید از 99 اسیدآمینه انتهای کربوکیسیل POMC تشکیل شده است.این هورمون موجب لیپولیز و تحرک اسیدهای چرب می شود.اثرات فیزیولوژیک آن بسیار ناچیز است ولی در کنترل خصوصیات رفتاری،تنظیم حرارت بدن و فشار خون و انقباض عضلات اندام های تناسلی نقش دارد.

α-MSH:از 13 اسیدآمینه N ترمینال ACTH ساخته شده و در ایجاد پیگمانتاسیون،رشد و فعالیت سلول های سروتولی بیضه و رفتارهای جنسی موثر است.MSH از طریق توزیع دانه های داخل سلولی ملانین، ملانوژنز را در بعضی گونه ها تحریک می کند و موجب تیره شدن پوست می شود.افراد مبتلا به آدیسون،بعلت افزایش فعالیت MSH پلاسما دچار هیپرپیگمانتاسیون هستند.

هورمون ACTH

نحوه تنظیم سنتز و ترشح هورمون ACTH

ACTH  یک پلی پپتید تک زنجیره ای متشکل از 39 اسید آمینه است که رشد و فعالیت قشر آدرنال راتنظیم میکند . 24 اسیدآمینه انتهای آمینو برای فعالیت کامل بیولوژیک ضروری هستند ودر بین گونه ها بدون تغییر باقی می مانند، درحالی که 15 اسیدآمینه انتهای کربوکسیل کاملا متغیرند.  ACTH با شکسته شدن یک گلیکوپروتئین با وزن ملکولی 31KD حاصل می شود.ترشح ACTH توسط فاکتور هیپوتالاموسی CRF تحریک شده و توسط استروئید های آدرنوکورتیکال مهار پس نورد می شود.سوماتواستاتین همچنین ترشح ACTH را مهار می کند



:: موضوعات مرتبط: اخبار مهندسی زیست، ،
:: برچسب‌ها: هیپوفیز از نظر آناتومی و بافت شناسی,